۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه

قم و رمانتیسم


رمانتیسم قمی

در نیمه اول سال 1358 که انقلاب هنوز نفسی میکشید به طور روزمزدی هفته ای یک روز دز کانون پرورش کودکان قم کار کرفتم. هفته ای یک روز به قم میرفتم تا به نوجوانان عکاسی درس بدهم. هرگز فراموش نمیکنم که روز اول از شاگردانم خواستم که خودشان را معرفی کنند و همه آنها پدارنشان روحانی بودند. بچه ها بین14تا 16 ساله بودند و هیچوقت عکاسی نکرده بودند. در یکی از روزها کرفتن پرتره را به عنوان م.ضوع درس انتخاب کرده بودم و به طور اتفاقی پرتره هائی را که از یکی از دختر های دانشجوی همکلاسم گرفته بودم در کیفم بود و به آنها نشان دادم که بدانند منظور از پرتره چیست. عکسها سیاه سفید بود در قطع 20 در 30 و چهره دختر ملیحی بود که لبخند زیبائی بر لب داشت. هفته بعد که برای آموزش آمدم قبل از اینکه درس را شروع کنم یکی از بچه ها دستش را بلند کرد و پرسید؛ " اقا از اون عکسهای رمانتیک که هفته پیش داشتید همراهتون هست"؟ تازه حس کردم قم یعنی چه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر