۱۳۸۹ آذر ۵, جمعه

یک روز که فراموش نخواهد شد


در سالهای 70 میلادی به خاطر دارم در روزنامه ای خواندم که یک پژوهشگر گفته بود بال زدن یک پروانه در برزیل شاید علت طوفان در آن سوی اقیانوسها شود. ( نقل از حافظه) بیست روز پیش در 6 نوامبر 2010 اولین ایمیل را با نازنینی که امروز اولین یاد داشت خود را در وبلاگش گذاشته مبادله کردم. زمانی که من ایران را ترک کردم او در آغاز نو جوانی بود و امروز او زنی است تحصیل کرده و مستقل. در مبادله ای میل گوشه هائی از ذهن مرا که به کما رفته بود برایم زنده کرد و منِ مفقود شده ام را به من نشان داد. و این فرایند همچنان ادامه دارد. احساس میکنم همچون ققنوس از خاکستر خود دوباره به زندگی بازگشته ام. این بازیافتن خود را سپاسگزار آن نازنین هستم که پس از بیش از سی سال بی خبری، در دنیای مجازی با یکدیگر به گفتگو نشستیم. واژه هایش همچون بال زدن پروانه بود که در ذهن من طوفان ایجاد کرد. هر چند او در آن سوی جهان است و من در سوی دیگر ولی گوئی این دوری کاملا مجازی است.


امروز او اولین وبلاگ خود را گشوده است و به قول خودش طلسم را شکسته است. برایش آرزوی بهترینها را دارم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر