۱۴۰۴ آبان ۲۵, یکشنبه

بی حضور دیگران به آرامش رسید

 

به یاد ناصر تقوائی



ناصر تقوایی در گذشت، خبری بود در میان خبرهای دیگر در دنیای مجازی و طولی نکشید که این خبر با تصاویر مختلفی از او دنیای مجازی را پر کرد. بدون شک در چند روز آینده نیز مرگ او موضوع نوشته های بسیاری خواهد بود اما در کشوری با بیش از هشتاد میلیون جمعیت چند در صد مردم می دانند که او که بود و چه کرد؟ یا حتی آنانی که نام او را شنیده اند و علاقه ای به تحولات فرهنگی دارند تا چه حد از نقش او در هنر معاصر ایران و جایگاه او در سینمای ایران اطلاع دارند؟ شاید بعضی ها بگویند « تا قبر آ آ آ« به یاد سریال دائی جان ناپلئون که تنها بخشی از کار های بزرگی است که او در سینمای ایران به یادگار گذاشت. تقوائی زخمی دشنه کودتای بیست و هشت مرداد بود. او که زاده جنوب بود و در جنوب بزرگ شده بود بیش از ساکنین دیگر نقاط ایران شور و شعف جنبش کارگری را تجربه کرده بود شاید همراه خالد همسایه ها در بازداشتگاه بوده است. شاید او نیز در گرفتن جنازه شریفه از آب در داستان یک شهر همراهی کرده است. شاید تابستان همان سال در کوچه های شهر با »خورشیدو« بد مستی کرده باشد و اگر نبود این چنین تجربه هائی نمی توانست نفرین را بسازد تا نفرینی را که بر این سرزمین رفته است بر ما بنماید همان نفرینی که پیش از آن در بادجن در همکاری با غلامحسین ساعدی با نفرین شده ترین تصاویر مستند در آمیخته با موسیقی پر از رنج مراسم ماما زار،نتیجه نفرینی را که دامنگیر این سرزمین شده است را به جان تماشاگر انداخت. هر چند زخم عمیق کودتا دردناک بود ولی تقوائی را از پای نینداخت تا نا امیدی را ترویج کند. به راستی چه کسی به غیر از او می توانست مستندی از مراسم اربعین در بوشهر بسازد که بی آنکه ستایش گر مرگ باشد، دگردیسی آئینی مذهبی را در ستایش از زندگی بیان کند. در روزگاری که انتقام و قهرمان سازی بر سینمای ایران حاکم بود تقوائی داستان زندگی صادق کرده را به تصویر کشید داستانی که تمامی زمینه های لازم را برای قهرمان پروری و انتقام کور در خود داشت اما تقوائی انتقام جوئی صادق کرده را دربستر اجتماعی زمان خود و روابط اجتماعی به گونه ای قاب بندی کرد که انتقام رنگ باخت. در ناخدا خورشید بار دیگر تقوائی شناخت خود از فرهنگ جنوب ایران و ادبیات را به کار گرفت تا با برداشتی آزاد از داشتن و نداشتن همینگوی نسخه ای بومی شده از آن را خلق کند. چرا که فقر در هر کجای دنیا یکسان به انسانها ستم میکند.

اگر هیچ یک از این آثار را که نام بردیم تقوائی خلق نکرده بود و تنها آرامش در حضور دیگران را ساخته بود بدون شک

سینمای ایران وامدار او می بود. حتی اگر تنها صحنه پایانی آرامش در حضور دیگران را خلق کرده بود برای جاودانه شدنش در تاریخ سینمای ایران کافی بود.

 

در انتظار تو این دفتر خالی تا چند تا چند ورق خواهد خورد.