۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه

مهربانی کی سر آمد؟



اعدام عشق



امروز اول دسامبر 2010 طرح نیک آهنگ کوثر را با عنوان اعدام عشق که در رابطه با اعدام شهلا جاهد کشیده بود در روز انلاین دیدم. من قاضی نیستم و هیچ دانشی در زمینه حقوق، چه اسلامی و غیر اسلامی ندارم، ولی با اعدام هر کس به هر دلیل و در هر کجای دنیا مخالفم. اعدام قتل به نام قانون است و هیچ دولتی حق به قتل رساندن شهر وندان خود را ندارد. با خواندن خبر گشتی در اینتر نت زدم و شرح بیشتری از جریان اعدام را خواندم. خبر انلاین نوشته بود" مادر لاله نيز گفت اين حق بچه هاى لاله است كه خداوند براى انها در نظر گرفته و صاحب حق هستند كه با قاتل مادرشان رفتار نمايند..... در نهايت پسر لاله سحرخيزان صندلى را از زير پاى شهلا كشيد و شهلا جان داد". به راستی بر مردم ما چه رفته است که اینچنین سنگدل شده اند؟ شعر مشیری به ذهنم خطور کرد که " اگر جان را خدا داده است چرا باید تو بستانی؟". کشتن دیگران حقی است که خدا داده است؟ به یاد دارم در کلاس درس فقه در زمان شاه معلم همیشه نقل میکرد از امام اول شیعیان که " لذتی که در عفو هست در انتقام نیست". حال در سرزمینی که مردمش برای علی سینه چاک میکنند، عفو واژه ای مفقود شده است و مردم تنها به انتقام فکر میکنند. من نمیدانم آن پسر که صندلی را از زیر پای شهلا کشید چند سال دارد، ولی مطمئنم صحنه ای را که امروز مشاهده کرده است و جان دادن انسانی را بر بالای دار دیده است هرگز فراموش نخواهد کرد. شاید امروز احساس کند که مردانه انتقام مادرش را گرفت ولی بدون شک اگر اندک وجدانی داشته باشد، همان وجدان، بقیه عمر راحتش نخواهد گذاشت.
مهربانی کی سر آمد شهرِ یاران را چه شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر